وقتی تو نیستی
سه شنبه 4 آبان 1395
11:19
[ ]
وقتی تو نیستی
گویی شبان قطبی
ساعت را
زنجیر کرده اند
و شب
بوی جنازه های بلاتکلیف
می دهد
و چشم ها
گویی تمام منظره ها را
تا حد خستگی و دلزدگی
از پیش دیده اند
وقتی تو نیستی
من فکر می کنم تو
آنقدر مهربانی
که توپ های کوچک بازی !
تصویرهای صامت دیوار
و اجتماع شیشه های فنجان ها،
حتی از دوری تو رنج می برند ..
و من چگونه بی تو نگیرد دلم ؟
اینجا که ساعت و آیینه و هوا
به تو معتادند
و انعکاس لهجه شیرینت
هر لحظه زیر سقف شیفتگی هایم !
می پیچد ...
حسین_منزوی
[ بازدید : 554 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما : ]